" هروقت حالت خوب بود بگو"

" مگه میشه حال تو خوبم باشه؟"

"یه بار شد بگی من ناراحت نیستم؟"

اینا جمله هاییه ک بارها شنیدم

من آدم بی انگیزه ای نیستم، خسته نیستم، حتی ازونایی ام  ک گاهی زیادی به نتیجه کارم امیدوارم. در کل ناموفق نیستم، خیلی کارها هست ک میتونم باهاشون لذت ببرم و خوشحال باشم اما نمیدونم نمیدونم چرا همیشه انگار یه نقطه ی سیاهی تو قلبم هست که هراز چند گاه بدون دلیل موج ناراحتی رو تو وجودم پخش میکنه

امشب با کلافگی گفتم چرا من اینطورم؟ حس میکنم غمگین بودن تو ذاتمه

بابا برگشت گفت دکتر فلانی به من میگفت غم ویژگی توعه، هرکار کنی ذاتا غمگینی

نمیدونم واقعا همچین چیزی هست؟ شاید واقعا ی دلیل ژنتیکی داره؟ یا محیطی؟

هرچی هست عذاب اورتر از چیزیه ک دیده میشه، عذاب اور تر ازینه که با جمله تو چی کم داری حل شه و بره پی کارش