کنکور که داشتم اینستاگراممو حذف کردم اما دو سه تا صفحه بود ک آدرساشونو حفظ بودم و با مرورگر میخوندمشون. 

یه پیجی بود که پرایویت بود من هر از چند گاهی مثل این عاشقا میرفتم و به عکس پروفایل و بیوش زل میزدم. صفحه مال ی خانومی بود .تو عکسش یه شال سبز پسته ای پوشیده بود و میخندید یه جوری ک حس میکردم چ موفقه. زیر اسمش نوشته بود کاردیولوژیست. به بیوش زل میزدم و خودمو تصور میکردم که جای اونم..آرزوم بود و هنوزم هست. نمیدونم قراره بعدا هم باشه یا اینکه کشیکای بیمارستان مثل خیلیا نظرمو عوض میکنه اما میدونم ک الان نسبت ب پارسال یک قدم به اون آرزو نزدیکترم. یادآوری این تو این روزای بد ک دوباره ذهنم دنبال بهونه برا ناراحت بودنه لازمه!

 رادیولوژیست کلاس تو عکسای قدیمی پروفایلش ی عکس با دانشکده پزشکی دانشگاه قبلیش داره. لابد اون لحظه ها ک اونجا کارشناسی میخونده بارها خودش رو یک متخصص رادیولوژی تصور کرده. بارها خواسته ک برگرده و دوباره شانسشو امتحان کنه و الان نسبت به اون روزا یک قدم به اون آرزو نزدیک تره

همین یک قدم نزدیک تر شدنا دلخوشی روزای شلوغ جوونیمونه