شاهین شیخ‌الاسلامی :


احساس می کردم اگر اوضاع همین طوری بماند دق می کنم... 

اوضاع همان طور ماند و دق نکردم!

همه مان اینگونه ایم. 

لحظه های گَندی داریم که تا مرز سکته پیش میرویم! اما میگذرد. 

هیچ وقت حرف سربازی که بدون پاهایش از جنگ برگشت را فراموش نمیکنم: 

" من فوتبالیست خوبی بودم! 

اولش برای پاهایم هر شب گریه میکردم،

تا فهمیدم خدا دوست داره من شطرنج باز خوبی باشم".



تو این سه ماه خیلی بزرگ شدم، خیلی چیزا یاد گرفتم. فهمیدم واقعا اصل نرسیدنه اگه برسی عجیبه. فهمیدم باید صبر کنم چون زمان یک حل کننده ی عالیه!

فهمیدم الان که تو لبه های نوزده ساله شدنم هنوز اول راهم، هنوز قراره کلی بلا سرم بیاد، قراره کلی پشیمون بشم کلی محکم بشم کلی بزرگ بشم کلی عاشق بشم کلی چیز یاد بگیرم

فهمیدم قدر بدونم، قدر آدمایی که دوستم دارن:)