1. من واقعا دچار بحران ترم اولی شدم:| تمرکز درس خوندن ندارم و انگار هنوز خسته ام. خلاصه الان درسام همه رو هم مونده و من نمدونم از کجا شروع کنم:|
2. این که هوا امروز به جای اینکه شبیه آبان باشه شبیه اسفند بود خیلی بد بود. نه که اسفندو دوست نداشته باشما اما این هوا حالمو ی جوری میکنه انگار دلتنگ ی چیز یا ی کسی میشم ک نمیدونم چیه یا کیه!
3. این بار که برم آخر هفته برنمیگردم خونه. اصن اینکه همش خونه ام حس دانشجویی بهم نمیده! بعدم تو خونه نمیتونم درس بخونم(البته تو خوابگاهم نمیشه اما اونجا همکلاسیای خرخونمو میبینم یکم عذاب وجدان میگیذم میخونم)
4. ی فرم سلامت روان بهمون داده بودن ک بریم پیش مشاور دانشگاه پرش کنیم من نوبتم یه شنبه بود نرفتم. حالا میخام فردا برم. دارم به این فکر میکنم چی بگم بهش؟ حال واقعیمو بگم میگه بازم بیا اما اگه الکی بگم فرممو پر میکنه خلاص میشم.
5. راستش ی کاری کردم در حق "نون" که دیگه هرچی عذاب وجدان بود از بین رفت! راستی فهمیدم خیلی آدم باهوشیه! خیلی وحشتناک! ما فکر میکردیم خرخونه اما بعد فهمیدیم ن تنها خرخونه ک باهوشم هست:| ینی آی کیوش بالاس ای کیوش پایینه
6. به رها حسودیم میشه. واقعا رهاست. دقیقا لحظه هایی که من دارم با غم و غصه میگذرونم رو میره باشگاه و کلاس زبان. لذت میبره از زندگیش...این لذته با توجه به شرایطی ک توش قرار گرفته ادامه داره
7. اولش خوب بودما بعد یهو انگار تموم انرژیم خالی شد. حتی از الف بدتر شدم حتی حس میکنم از شین تنها ترم. و نیلو بهم میگه چه زود پنچر شدی..
به نظرم اینکه خونه نیام فرصتی باشه ک این پنچری رو درمون کنم
8. دلم میخاس یه دویست سیصدتا دنبال کننده داشتم بعد میومدم میگفتم شما برام حرف بزنین..حالا درسته 30 نفر بیشتر نمیشین ولی شما برام حرف بزنین