هر چی سعی میکنم خوشحال باشم و لذت ببرم بازم نمیشه..چرا نمیتونم کنار بیام با زندگیم؟ دلم میخواد بیام اینجا و از خنده هام بگم اما نمیشه انگار طلسم شدم. نمیتونم خوشحال باشم. دیدین بعضیا ی لحظه خیلی حالشون خوبه ی لحظه خیلی بد؟ من دقیقا همینجوری ام.

هی میخام برا دل مامان ک شده هم بخندم اما واقعا دست خودم نیست. عذاب وجدان دارم از بس اذیتش کردم.اینکه از ناراحتی من ناراحته حالمو بیشتر بد میکنه و قلبم از دست خودم میشکنه

خدایا بهت قول داده بودم ناشکری نکنم اما شکستمش. خدایا تموم کن این روزا رو